بیتاب ... و کمی .. فقط کمی بیتا

بعد از چند روزی از بهشت ... این خاطره ها را ما نوشت ... تا بماند یادگار .. و ماندگار

بیتاب ... و کمی .. فقط کمی بیتا

بعد از چند روزی از بهشت ... این خاطره ها را ما نوشت ... تا بماند یادگار .. و ماندگار

بیتاب 18- 4 بیتا

حالا خوبه یه بار .. یه کامنت نسبتا بلند بالا گذاشتی ها .. ببین چه فخری می فروشه .. خانومی.. آهای خانومی که لباس خوشکل پوشیدی .. زیتان زیتان راه میری .. همه بدنم رو چشم کردی که بیشتر ببینتت ... زیر پاتم نگاه کن خوب ... با ین پاشنه های مثل نیزه ات که نمیدونم چطوری میتونی روشون تعادلتو حفظ کنی .. یهو میبینی زدی مخم رو تلیت کردی رفت ها ... خلاصه .. نمیدونستم که واسه کامنتهای پستهای رمز دار هم رمز میخاد ... ولی دیگه گذشت ... 

امروز هم خیلی خوشحالم هم خیلی ناراحت ....

خوشحالم بخاطر اینکه ... حس میکنم دنیا روی خوشش رو داره به من نشون میده

ناراحتم بخاطر اینکه ... نمیدونم عاقبت منم سر و سامون میگیرم .. یه کار درست درمون پیدا میکنم ... کاش که این کاره جوووووووووووووووووووووووورررررررررررررررررر بشه .. به همین شدت ..

دیگه دیگه

یه بیقراری خاصی دارم 

و یه بیتابی عجیب (البته از نظر تو ) (از نظر خودم معمولی) 


نود درصد بیتابی :

ماه آخر از فصل اول رقابتهای بیتابیتاب با نتیجه ی باورنکردنی و غیر منتظره و شگفت انگیز 14 به 4 به سود بیتاب به پایان رسید .. سوت پایان این مرحله را آغاز برج اسفند به صدا در آورد ... گفتنی است که این رقابت که از تقریبا میانه ی ماه بهمن  شروع شده بود .. آغازی دلگرم کننده را برای سردمداران بیتاب داشت ... بنظر میرسد در فصلها و ماههای آتی .. این فروزنده ی مهر و عشق ... حرفهای بیشتری برای گفتن داشته باشد ...

بیتاب 18 - 4  بیتا 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد