سلام بهونه ی قشنگ زندگی من ….
دلتم تنگته ….. می دونی؟؟
دوریت برام سخته …… می دونی ؟
بغض راه گلوم و بسته ….اما گریه نمی کنم…
دلم میخواد سر رو شونه هات بذارم….و اروم در گوشم زمزمه کنی …
مثل اون بار که برام قصه خودمونو تعریف میکردی
یادته؟
امروز خیلی سخت برام گذشت
با این که خیلی دورم شلوغ بود ولی حوصله ی هیچ کسی رو نداشتم
دلم فقط تو رو می خواد، چند بار خواستم اس بدم حتی نوشتم
ولی دیگه قول داده بودم کاری باهات نداشته باشم و منصرف شدم
مثلا اینطوری می خوایی که خیلی در تماس نباشیم تا بهت وابسته نشم وبرام سخت نگذره؟
ولی نمیدونی که چی به من میگذره ...
از همون دیشب تا خود صبح آغوشم برای آغوشت بغض کرد
خوبه که حد اقل نوشته هاتو دارم
امروز 1 ساعتی اون نامه 60 صفحه ای رو که دادی رو مرور کردم
چقدر هر بار برام تازگی داره هر صفحش
وقتی می خونمشون….اشک از چشمام جاری می شه….
و کمی آروم میشم
ولی برای یه مدت کوتاه فقط !
دلم فقط و فقط تو رو میخواد
نزدیک به نفس هام....
وااااااااااااااااااااااای که چه خوبه وقتی دلتنگ منی
انگاری .. بیشتر .. عاشقمی ...
جمله هات قشنگتر میشه
حس میکنم بیشتر بیادمی ...
وای که چه من تشنه ام هنوووووووووووووووووز ...
انگاری هرگز سیراب نمیشه این گلوم ...
برای منم سخت میگذره ..
دلم میخاست هی اس بدم ولی .. میگفتم خودت گفته بودییا ..!!!
چه خوبه سر قولامون می مونیم
این برام خیلی با اهمیته !!
نه اینطوری نمیخام خیلی در یادم نباشی .. وابسته ام نشی ..
فقط میخام .. ... ... ...
فدای اون اشکای نازنینت بشم ...
میخای دیگه هیچی ننویسم که گریه ات نگیره ؟؟؟
الهی قربونت برم من ..
اما ..
بی نهایت دلم میخاد احساستو اون موقع ها بدونم ..
چی میشه که گریه ات میگیره ؟؟؟
کاش میتونستی .. یه 50 خطی در مورد اون لحظه ای که قلبت بر تو غالب میشه و بارون احساست .. دامن صورتت رو خیس میکنه .. بنویسی .. دلم اون لحظه رو میخاد ...
جون بیتابت بنویس !!!
بوس بوس بوس بوس
من همیشه دلتنگتم عزیزم
همیشه به یادتم
ولی این بی قراری رو دوست ندارم که دلتنگت باشم و نتونم حتی اس بدم
احساسم همینی هست که گفتم
اینقدرم منو قسم نده
این شونصد بار!!!!!!!!!!!!!!